زندگی عشق است عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست عشق آن نیست که کنارش باشی عشق آن است که به یادش باشی. آیدی من:amirtanha59
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 175
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تماس با ما

تعبیر خواب آنلاین

عطش عشق من

باز این دل شهر آشوب وحشی شده است و در هیچ کجا بند نمی شود،باز یک دنیا آشفتگی،باز بی قراری به جانم افتاده است.عجب تب و تابی!به گمانم قرار عشق با من این است که آواره ام کند از این کوی به آن کوی،از این دیار به آن دیار.

چه احساس نمناکی به عطر صدف های دریایی می ماند.

خدای من مرغان دریا،بال،بی قراری،یک عالمه موج!!!خدایا این همه آبی را از من مگیر.

                                                                              

 

تو ای همزاد رویاها،تو ای روح اهورایی                                                           رهایم میکنی یا نه از این کابوس تنهایی

     نمی دانی که اینجا من چه دلتنگ و پریشانم                                           و شبهایم بدون تو ندارد صبح فردایی

         تو رفتی و نپرسیدی از اندوهو غم و غربت                                     رها کردی مرا در این شب تاریک و یلدایی

            بیا من را ببر با خود که اینجا بی تو میمیرم                          می ترسم بدون تو از این اوار تنهایی

               دخیل آرزویم را به چشمان تو می بستم                   بریدی از من و دیگر به دیدارم نمی آیی

                  اگر چه رفتم از یادت در این سرمای پاییزی     هنوز اما بهارمن،تو در یادم شکوفایی

:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
من کیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بره آهویی که تو دشتی خشک و غریب تنها و سرگردان ماندم

پشت سرم شکارچی و مقابلم سرزمینی مرموز و ناشناخته

تنها و دل شکسته ام

گله مندم از دنیا

عاشقم

اما عااشق شکست خورده

من دلشکسته ام .......تنهام........اسیر بدیهای دنیام

 

:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
قصه تنهایی من دلشکسته

روح تنهای من در غربت این کوچه گفتنی ها دارد از شکست ها و ناامیدی ها.

و اما نکته اینجاست که چه زمانی آن را توصیف کنم،دلم از تمامی غربتها پر است و از نابسامانی این روزگار.

دوست داشتم کوله بار بر میبستم و از این دنیا صعود میکردم که شاید به شب غمناک محبت برسم.

من گم شده ام در تنهایی و در زیر بار سنگین زندگی مانده ام تنها.

تنهای تنها،تنهای تنها،تنهای تنها

من امیر دنبال همصحبتی،محبتی،سنگ صبوری می گردم،یاریم کنید.

 

:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
سرگذشت آدمی

هر آدمی لحظه ای بیش نیست.وجودش گذرا،احساساتش نامشخص،جسمش ترکیبی آسان گسل،روحش گردباد گونه،سرنوشتش کاملا نامعلوم و شهرتش خیالی و واهی.در یک کلام آدمی موجودی بی ثبات و بی قرار و از نظر روحی،خیال و بخاری بیش نیست.

زندگی او جدال و توقفی است در سرزمین بیگانه،شهرتش امری فراموش شونده و غالبا موکول به پس از مرگ،

پس چه چیز میتواند راهنمای ما انسانها باشد،فقط یک چیز:این که تن به قضا و قدر دهیم و مسیر حوادث را همان چیزی بدانیم که وجودمان از آن سرچشمه گرفته و با روحی آرام به انتظار مرگ باشیم.

نویسنده : امیر
رویای عشق،زندگی بعد از عشق

خود را خسته از راهی طولانی میدیدم که پس از عبور از ان همه پیچ و خمها،ظلمات و روشنایی ها،پستیها و همواریها،حال با کوله باری از خاطره به اول راه بازگشته ام.....

با خود گفت:

اینم یه جور امیدواری دادنه بخونید ضرر نمی کنید

نظر یادتون نره

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
گریز،

تو هم ای آشنا رفتی و من را با غم تلخ و سکوت کهنه خود به سوی روزگار سرد و خالی از امیدی باز گرداندی.......

به من سوگندها خوردی که نزدت باز خواهم گشت و من هم ساده دل باور نمودم که تو روزگاری باز میگردی و من از دیدن رویت غم و رنج فراقت را به دست باد خواهم داد.....

به یادت هست دورانی که با هم مهربان بودیم،تو را هر روز میدیدم،برایت قصه میگفتم،برایت شعر میخواندم برایم راز میگفتی و من باور نمیکردم که روزی قصه من کهنه میگردد و از چشمان تو می افتم و تو با مردی دیگر قصه ای آغاز خواهی کرد،ولی اکنون که میبینم برایت ساده گشته این فراموشی،دوباره درب غم را میگشایم میشتابم سوی خاموشی،ولی هر بار میبینم که در بستست و راهی نیست به جز تلخی و تنهایی امیدو تکیه گاهی نیست.

این شکایت نامه نامهربانیهای توست        آنچه از جدایی ها،جدا خواهم نوشت

بله عزیزان عشقم به همین سادگی و در کمال آرامش تنهایم گذاشت و رفت با مردی دیگه شکایت و شکوه چه سود

نویسنده : امیر
زیباترین شعر دنیا


حالمان بد نيست غم کم مي خوريم           کم که نه! هر روز کم کم مي خوريم

آب مي خواهم، سرابم مي دهند               عشق مي ورزم عذابم مي دهند

خود نميدانم کجا رفتم به خواب                 از چه بيدارم نکردي آفتاب؟؟

خنجري بر قلب بيمارم زدند                       بي گناهي بودم و دارم زدند

برای خوندن شعر به ادامه مطلب برید نظر یادتون نره

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
شکست عشقی

میدونم چقدر سخته کسی رو تا پای جون دوست داشته باشی اما تو سخت ترین شرایط و به دلایلی شما رو تنها بزاره ،بدتر از اون اینکه من از شما بخوام تا تمام اون خاطرات تلخ رو برام بگید.

اما برای اینکه سبک بشیم و بتونیم حرفهای دلمونو که هیج کس حاضر به شنیدنش نشد رو بگیم من این وبلاگ رو زدم تا فریاد بزنیم که ما گناهکار نبودیم عاشق بودیم عاشق

منتظر خاطراتتون هستم

یک دلشکسته

:: ادامه مطلب
نویسنده : امیر
جنگ برای عشق،جنگ به خاطر آرزوها،جنگ برای بردن

من بعد از کلی دربه دری و بدبختی به این نتیجه رسیدم که برای اینکه موفق بشیم باید همه ما عاشقا دست به دست هم بدیم و به هم کمک کنیم یه عاشق هیچ وقت کم نمیاره من یه عاشق دلشکسته از همه شما عاشقا میخوام بیاین و به من کمک کنید اینجوری خیلی از کارامون حل میشه میتونیم به طرفامون توسط افراد دیگه بفهمونیم پس هر کی موافقه و میتونه کمک کنه و احتیاج به کمک داره بیاد بگه به خاطرعشق میجنگیم همه با هم.

میگن 99درصد قسمته باشه قبول ما برای یه درصد باقیمونده میجنگیم یه نفرم اگه مشکلش حل بشه و به عشقش برسه باعث خوشحالی همه ما میشه به کمک همه شما نیاز دارم .

عاشقا بیان دست به دست همدیگه بدیم بیاین بجنگیم به خاطر تمام خاطره ها و روزهایی که عاشق بودیم منتظر همه شما هستم

عاشق دلشکسته

:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر
چقدر بی تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چقدر تکرار؟

چقدر بوسه زدن در پیاده روهای بی پرستو و آه کشیدن در شبهای بی رویا؟

چقدر لبخند؟

چقدر بی تو؟

سالهاست که به دنبال خودم میگردم،کنار تپه های کهنه،روی شیروانیهای ساکت،بالای ساعتهای بیقرار،هیچ گجا اثری از تو نیست.

کبوترها از من فرار میکنند،صدای قلبم را دیگر نمی شنوم،پاهایم را به یاد نمی آورم،دستهایم را دیگر حس نمیکنم،

چقدر برف؟چقدر سرازیری؟چقدر اصطکاک دل و سنگ؟

چقدر بی تو؟

بگو باران به این سمت ببارد،بگو ابرهای بالای سرم توقف کنند،

بگو کسی دل کوچکم رو در دریا بشوید،بگو بگو بگو بگو

چقدر بی تو؟

:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : امیر